جدول جو
جدول جو

معنی افراز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

افراز کردن(مُ)
قسمت کردن. (یادداشت مؤلف). تقسیم کردن ملک مشاع. و رجوع به افراز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ رَ / رِ زَ دَ)
مفتخر کردن. به مباهات رساندن:
همه ذرات جهان را رخ تو
همچو خورشید سرافراز کند.
عطار
لغت نامه دهخدا
(دَ جُمْ دَ)
نزدیک کردن. پیش آوردن: دست فراز کردو قبضه ای از خاک برگرفت. (قصص الانبیاء). بهاءالدوله سر به طایع فراز کرد یعنی در گوش سخنی میگویم و پس گوشش به دندان برکند. (مجمل التواریخ و القصص). رجوع به فراز آوردن شود، بستن:
مهر و کینش مثل دو دربانند
در دولت کنند باز و فراز.
فرخی سیستانی.
دیده از دنیا فراز می کنی، ایشان را چیزی بگذار. (تذکرهالاولیاء عطار).
به روی خود در طمّاع باز نتوان کرد
چو باز شد به درشتی فراز نتوان کرد.
سعدی.
حضورمجلس انس است و دوستان جمعند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید.
حافظ.
رجوع به فراز شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
از حد درگذشتن. زیاده روی کردن در کاری. اسراف. شورش را درآوردن در افراط و رجوع به افراط شود
لغت نامه دهخدا
بار افکندن چندی ماندن توقف کردن در منزلی چند روزی موقتا در منزلی اقامت گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابراء کردن
تصویر ابراء کردن
بیزاری کردن بیزار بودن، به کردن از بیماری شفا بخشودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابریز کردن
تصویر ابریز کردن
بطعن کره ها را روغن کردن هنگامه کردن معرکه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
باز کردن (در و مانند آن) گشادن گشودن، بستن (در و مانند آن) مسدود کردن (از اضداد) : حضور مجلس انس است و دوستان جمعند و این یکاد بخوانید و در فراز کنید. (حافظ)، نزدیک کردن، پیش آوردن پیش بردن، بنا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بیرون کردن راندن تاراندن بیرون کردن دفع کردن کسی را از کار و شغل خود باز داشتن طرد کردن راندن نفی بلد جء وطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابراز کردن
تصویر ابراز کردن
آشکار کردن ظاهر کردن نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز کردن
تصویر فراز کردن
((~. کَ دَ))
باز کردن، بستن، نزدیک کردن، پیش آوردن، پیش بردن، ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احراز کردن
تصویر احراز کردن
به دست آوردن، دارا شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
مفتخر کردن، افتخار دادن، سربلند کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
لتنغمس
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
Lavish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
gâcher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
marnować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
kupoteza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
растрачивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
verschwenden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
فضول خرچی کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
অপচয় করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
savurganlık yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
挥霍
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
낭비하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
贅沢する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
לבזבז
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
फिजूल खर्च करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
марнувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
ใช้จ่ายเกิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
verkwisten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
derrochar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
sperperare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
desperdiçar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افراط کردن
تصویر افراط کردن
menghamburkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی